لاهیجان

امه لاجؤن ایته مئن پوشتأ مؤنس . .

لاهیجان

امه لاجؤن ایته مئن پوشتأ مؤنس . .

یک چماق به دست اصلاح طلب

می خواهم کمی درباره ی ایرج ندیمی ، نماینده ی لاهیجان در مجلس حرف بزنم!!!

این پرسش بزرگی ست برای من که فردی با سابقه ی ـ ببخشید ـ

چماق داری !!!! که در حرفه ی قبلی اش بسیار هم مطرح بوده...

چگونه پس از انتخاب ناحق به نماینده گی لاهیجان ناگهان اصلاح طلب

، روشنفکر و منتقد تندرو های اصولگرا می شود...و البته برای اثبات ادعای خود

از اظهار نظر در هیچ زمینه ای در رسانه های عمومی فروگذار نمی کند...

(خیلی از دوستان در این امثال عبدالکریم سروش ، حجاریان و .. را مثال می زنند

امّا بهتر است به یاد داشته باشیم که اینان 

موقعی که همطرازان آن زمانشنان در اوج قدرت مادی و معنوی بودند

کناره گرفتند و منتقد تندروی شدند نه بعد از قدرت یافتن اصلاح طلبان)

در همین بُعد لازم است بگوییم یک نماینده ،همگام با بقیه ی نمایندگان

در تصویب قوانین کلی کشور ،بد نیست کمی هم از منافع شهر خود حمایت کند..

و اگر قرار بود همه ی نمایندگان فقط به مسایل کشوری بپردازند

و دغدغه ای برای شهرشان نداشته باشند که لزومی به برگزاری انتخابات شهری نبود

و انتخاب نمایندگان مجلس هم می توانست سراسری باشد.

 

/در این دوره هم مثل دوره ی قبل زمزمه ی عدم تأیید صلاحیت این فرد شنیده می شود

که فکر نمی کنم چیزی به جز یک روال تبلیعاتی برای او باشد.

/ هر چقدر هم ایرج ندیمی خودش را تغییر یافته نشان دهند یک شهروند لاهیجانی،

 هرگز سوابق او را فراموش نخواهد کرد.

 

آنهایی که نمی دانند لطفاٌ از پدر و مادرشان بپرسند!              

 

نظرات 11 + ارسال نظر
پیمان عیسی زاده چهارشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ق.ظ http://www.jivir.blogfa.com/

دوست عزیز پدران و مادرانمان چیزی برای گفتن ندارند! آن هاـ با ابتذال ذهن ـ دست اندرکار تربیت نسلی سهل انگار و شتاب زده اند. شما که دیدگاه اجتماعی دارید بهتر می دانید فقط با سلاح اندیشه، ادب و درست آیینی می توان به جنگ با دروغ و دشمنی و بدآیینی پرداخت.
از این که دربارة لاهیجان می نویسید خوشحال ترم.

پیمان عیسی زاده جمعه 25 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:56 ق.ظ http://www.jivir.blogfa.com/

من از گم شدنِ این حروف، این کلمات در دنیای صفر و یک دیجیتال می ترسم ...
از این «برادر» گفتن و این توالی علامت تعجب در کامنتی که گذاشتید خیلی دلم گرفت. آخر می دانید؛

1ـ طعم تلخ سانسور که گفتید یاد سال 78 افتادم زمانی که ندیمی در انتخابات مجلس ششم با پشت سرگذاشتن حمید حدیثی به دور دوم راه یافته بود. او پس از پیروزی در دور دوم گفت و گویی داشت با آرش سیگارچی در گیلان امروز که در جریان آن گفت و گو به مدافعان دموکراسی و جامعة مدنی در لاهیجان توهین شده بود. آن روزها من نیز مثل شما به ندیمی می گفتم چماق دار. جوابیه ای نوشتم با عنوانِ «از حریصی هیچ کس سلطان نشد» و سعی کردم با تحلیل عبارات، اندیشه و ادعاهای ندیمی نشان دهم که او هنوز هم یک چماق دار است. هر چند به زعم خودم موفق هم شده بودم ولی به دلایلی که حتمن مدیر گیلانِ امروز بهتر می داند مطلب چاپ نشد به این ترتیب من هم سانسور شدم و در کوتاه زمانی ندیمی شد یکی از اصلاح طلبان استان. بگذریم از این که امروز از بابت چاپ نشدن این مقاله خوشحالم می دانید چرا؟ عرض می کنم: همة گروه های هیجده گانة دوم خرداد مستقیم یا دستِ بالا با یک واسطه منشعب از حزب تمامیت خواه جمهوری اسلامی بودند. (این مساله را این قلم خیلی زود فهمید.) و بعدها ندیمی برای پیروزی در انتخابات مجلس هفتم اصلاً چیزی از اصلاحات نگفت! تازه بد نیست بدانید ندیمی اساسن چماقدار مطرحی ـ بنا به ادعای شما ـ نبوده است. اتمسفر سیاسی لاهیجان در آن سال ها اصولن سنگین تر از این حرف ها بوده است. ندیمی در سال های ابتدای دهة شصت یکی از جوانان سادة روستایی بود که بنا به وظیفة شرعی برای خفه کردن روشن فکرانِ عمومن چپِ هم شهری، که مدعی بودند بوی بهشت از شمال می آید، گه گاه عصبانی می شد. همین! ضمن این که در غیاب یک نسل از روشن فکران و انتلکتوئل های زبدة هم شهری و در پس بیست و چند سال تجربه امروز نمی شود در خیلی چیزها از ندیمی گذشت.

2ـ تجربة چند سالة روزنامه نگاری محلی می گوید در سرزمینی که بیش تر انتلکتوئل هایش حوصلة «خواندن» ندارند نوشتن در مورد یک چیز عینِ طرفداری از یک چیز است وگرنه بعد از این همه سال تلاش و کوشش برای استقرار جامعة مدنی و دموکراسی (به تمام معنا) فرماندة سپاه یک شهر از این قلم به دلیل «تبلیغ علیه دموکراسی» شکایت نمی کرد یا یک نفر پیدا نمی شد سرقلم برود که «من چند بار با شما برخورد کردم و مطالبتون!!! ولی هنوز متوجه نشدم شما بیشتر طرفدار کدوم طیف هستین...» یا «لاهیجانی های اصیل یا مهاجران روستایی عزیز!». من هنوز هم نمی دانم چرا هر کسی می خواهد چیزی دربارة این قلم بگوید این تقسیم بندی مبتذل را به دُم صاحبش می بندد که «لاهیجانی اصیل و مهاجرانِ روستایی» را در برابر هم قرار داده ای و لاجرم باید یکی را انتخاب کنی و ...الخ.
هرگز به یاد نمی آورم طرح مسالة کاملن پیچیدة استیلای فرهنگ روستایی بر شهرها پس از انقلاب 57 را در مقاله یا یادداشتی به این شکل مبتذل تحلیل کرده باشم. و اگر بیش تر به مسایل، مصادیق و کیفیت فرهنگ روستایی می پردازم به این دلیل است که در حدود سی سال گذشته کاری دست جماعت شهری نیست وگرنه از این صد سال مثلن استقرار مشروطه، مگر هفتاد سال اش به بی خیالی و فراموش کاری و بورژوابازیِ مدیران شهری نگذشته است؟ فرصت بشود خدمتان عرض می کنم این آدم هایی که امروز مدعیِ اصالت اند دیروزِ پدران یا پدربزرگشان به کجا بند بوده است.
روی هم رفته مسالة استیلا و و هژمونی فرهنگ روستایی بر شهرها ـ به ویژه شهرهای مهاجرپذیر و آسیب دیده از اصلاحت ارضی ـ یک مسالة کاملن جدیِ جامعه شناسی ست که در یک کامنت نمی شود به آن پرداخت.

3ـ وقتی نوشتید: «به دوستان مدعی لاهیجی بودنتونم بگین یه کم درباره ی لاهیجان بنویسن!! من که اونجا سانسور شده م!» بیش تر دلم گرفت. چرا؟ چون این دوستان که می گویید احتمالن همکاران نشریات هم شهری یعنی بام سبز و صدای لاهیج را دوستان من فرض کرده اید (البته با بعضی شان مختصر آشنایی دارم). البته این فرض مختص شما نیست احتمالن بیش از نیمی از کسانی که از روی یادداشت ها با صاحبِ این قلم آشنایند به چنین فرضی مفتخرند. از شوخی گذشته لازم به یادآوری است که فقط 27 شماره از هفته نامة «لاهیجان امروز» ـ ویژه نامة روزنامة گیلانِ امروز با نظر این قلم چاپ و منتشر شده است و آن هم در دوره ای که نه «بام سبز» بوده است نه «صدای لاهیج». اوه! بلی. اگر به آرشیو «لاهیجان امروز» مراجعه کنید حتمن خواهید دید که دوستانم در زمینة لاهیجان شناسی، ثبت لحظه های ناب تاریخ لاهیجان، ورزش، هنر، سیاست و گزارش های زنده و زننده از لاهیجانِ امروز چه شاهکارهایی آفریده اند. ما چند ماه تمام با دستی خالی برای توسعة جامعة مدنی، احیای هویت شهری لاهیجان و رشد خصایص دموکراتیک هم شهریان جنگیدیم. این دوستان صدیق و بی ادعا هریک منبع ناتمام شور و عشق به لاهیجانِ کوچک مان بوده اند. من هنوز مفتخرِ آن بیست و هفت شماره ام و منتظر فرصتی که با آن دوستان ...
و این که گفتید «من که اونجا سانسور شده م!» شاید منظورتان این است که به یکی از دو نشریة فعلیِ شهر مقاله ای داده اید و چاپ نشده است که به هرحال از اصل قضیه بی اطلاعم.

4ـ برای این که به شما ثابت شود نسل پدران و مادرانمان تا چه اندازه درگیر ابتذال ذهنی اند دلیلی ندارد دنبال دلایلِ دم دستی مبتذل بگردید. اوضاع جاری مبین درستی این ادعاست. (اگر هم می خواهید پوزیتویستی برخورد کنید این هم جواب سلبی: برای آزمایش ابتذال خانم ها یک دهن ترانه خوانی «روح پرور» بگذارید ببنید مادرانمان چه خوب تا ته اش را بلدند برای آزمایش پدران هم که ...بگذریم!)

5ـ هرچند شما را از نزدیک ندیده ام، دربارة لاهیجان که می نویسید، دوستتان دارم. باور کنید!

:) دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:04 ب.ظ

آقاهه تو نگارش جدید اصل بر جدا نویسیه. گفتم که بدونی!

امیدوارم همون قدر که دغدغه ی سیاست کشور تو داری دغدغه ی زبونشم داشته باشی.

واقعا نمی دونم چرا اینقدر انسان های بی نام میان اینجا!!
کجا رو باید جدا بنویسم؟؟؟ من که همه رو درست نوشتم...
اتفاقا می تونم ادعا کنم بسیار بیشتر از همسن های خودم و بیشتر از دغدغه های دیگه ، دغدغه ی زبان دارم!!!
ممنون!!

:) جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ق.ظ

به خودت خیلی هم مغرور نشو گل پسر!
نماینده گی غلطه. باید بنویسی نمایندگی
همین طور کلمه های هم طراز، روشن فکر، اصول گرا، هم گام و آن ها که سر هم نوشتی در دستور زبان جدید (البته نه چندان جدید!!!) باید جدا نوشته بشه.
در ضمن خیلی هم دلت بخواد که یه فرد جدید به وبت سر بزنه.

خوش آمدی فرد جدید....!!!

آنها درستش همینه! همه ی جمع ها یی که با ها ست جدا نوشته میشه..
امّا آنها همینطوریه!

نماینده گی هم کسی نگفته اینطوری غلطه...
بقیه رو میشه قبول کرد!

فرد جدید عزیز بازم خیلی جالبتره که خودتو معرفی کنی!

لاهیج نیوز جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:35 ب.ظ http://lahijnews.blogfa.com

سلام لاهیجی
شماره ۵ لاهیج نیوز به روز شد./

[ بدون نام ] جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:51 ب.ظ

از پیمان ناراحتم که کامنت برای برای مطلبی میگذارد که به گمانم نویسنده اش نه سیاست میداند و نه اهل فرهنگ است و نه تاریخ خوانده است. او هنوز درگیر کوچه های تنگ لاهیجان است . من پیشینه ندیمی را نمیدانم ولی سروش را ، گنجی را و بسیاری دیگر را که اکنون از سران جنبش اصلاحاتند میشناسم و گذشته شان را خوانده ام . محسن سازگارا که روزی سپاه پاسداران را بنیان نهاد و اکنون تحلیل گر صدای آمریکاست هم میشناسم . عباس عبدی را که اولین کس پرید داخل سفارت آمریکا و اصغر زاده را که ۴۴۴ روز رئیس گروگانگیران لانه جاسوسی بود و بیطرف و آرمین هم معاونینش . تغییر جزوی از نهاد انسان است آن هم در طول ۲۷ سال . چه که شاید اگر ما هم در آن جو انقلابی سالهای دهه ۶۰ بودیم چماقی درشت تر در دست میگرفتیم . اگر لاهیجان با همه مولفه هائی که ما و شما بر آن تاکید داریم تاریخی پر افتخار دارد . امروز بی شک افتخار لاهیجان و لاهیجی وجود ندیمی است . من یک روز همه نشینی با این انسان بزرگ و اندیشمند و از نظر من نابغه را به شما توصیه میکنم .

ناراحت باشید...
اصلا بفرمایید.... لاهیجان مال شما...
که اسم ندارید! ولی هم اهل فرهنگید هم سیاست خوانده اید..
هم تاریخ ...هم همه ی افراد سیاسی ۴۰ سال اخیر ایران را به خوبی می شناسید...
بفرمایید بسازید لاهیجان را...!
//////////
البته شما که این همه اهل همه چیز هستید نمی دانید
که بدون گذشته نمی شود به آینده رسید عزیزم!
تا کوچه های تنگ را نشناسی و راه عبورشان را ندانی به خیابان و بزرگراه نمی رسی!!!!
-------------------------

ول کنین آقا... ! چطوره ندیمی رو رییس جمهور کنیم!؟

منم بهش رأی می دم خوبه؟

-------------------------
من با آقای عیسی زاده مشکلی ندارم!
و شما هم که دوستشون هستین حتما... کمی بیشتر به نوشته هاش دقت کنین .. ببینین از کجا میان!!

:) شنبه 2 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:41 ب.ظ

اصلا اهل کل انداختن نیستم. من کارشناس ارشد ادبیاتم. فکر نمی کنم دانشجوی این رشته باشی. پس از من که ۶ سال تو این رشته درس خوندم بپذیر. دیگه حداقل یه نصفه پیرهن که از شما بیش تر پاره کردیم. :)

باشه.. چشم!
البته بهتر بود تو وبلاگ ادبی من به این موضوع گیر می دادین!!
....
به هر حال من می خواستم برم ادبیات ولی دیدم... کسی که ادبیات می خونه ..بیشتر از حس و قدرت بیان یک شاعر یا نویسنده ، به مسایل دستوری و نگارشی توجه می کنه ...
به همین خاطر نرفتم!
خوشبختم!

پیمان عیسی زاده دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:02 ق.ظ http://www.jivir.blogfa.com/

دوست کارشناس ارشد ادبیات احتمالن دربارة شیوه نامه های گوناگون نگارش و ویرایش چیزی خواهند نوشت. مثلن تفاوت شیوه نامة نگارشی سمت با شیوه نامة نگارشیِ فرهنگستان یا شیوه نامة نگارشیِ بنگاه فرانکلین با نظریات کسانی چون علامه قزوینی، دکتر سمیعی، احمد شاملو و دیگران.
در هر حال بحث آیین نگارش بحث مهم و شیرینی ست.

چهارپادشاه شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ب.ظ http://lahijan.blogspot.com

http://groups.msn.com/lahijan

http://lahijan.blogspot.com
دوست عزیز ندیده ام
فکر نمیکردم درلاهیجان هنوز شخص شجاعی باشد که بخواهد آزاد مردانگی لاهیجانیها را جلوه گر باشد

اکنون که شاهرگ مردمان لاهیجان را زده اند
من به شب زنده داریتان در این َشب آویزه تار غبطه میخوارم

من همچنان دراین شب تار به امید چراغی که سوسوی ان مرا در این پرتگاه پر از راهزن وگرگ نشان گر باشد چشم دو خته ام

شهرم را ماده گرگان بی صفت به دندانهای خون آلودشان دریدند
مردمانم را به اتش کشیدند
و مرا به سرزمین لوت به بردگی فرستادند

راهت را ادامه بده پاینده باشی

چهارپادشاه

[ بدون نام ] شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:36 ب.ظ http://lahijan.blogspot.com

این ژیمان خان عیس زاده هم خیلی فیلی سوف است ها یه عکست روبفرست عزیز

لاهیجانی شنبه 9 دی‌ماه سال 1402 ساعت 10:21 ق.ظ Https://lahija.blogspot.com

هرچه میخواهید در مورد کلاهبرداری ایرج ندیمی بدانید همه اش اینجا ست
Https://lahija.blogspot.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد