لاهیجان

امه لاجؤن ایته مئن پوشتأ مؤنس . .

لاهیجان

امه لاجؤن ایته مئن پوشتأ مؤنس . .

محصول غیر استراتژیک ( نگاهی کلی به وضعیّت چای ایران )

شاید هیچ کس زمانی که دانه های بوته چای از عصای توخالی شازده ی مسافر هندوستان بیرون آمد تصورش را هم نمی کرد که این گیاه چنین با زندگی ایرانیان عجین شود.

ایرانیانی که پیش از ورود چای ، از دانه های قهوه برای تهیه ی نوشیدنی استفاده می کردند به تدریج چنان با چای خو گرفتند که وارد آداب و رسومشان شد و به پشتوانه ی استقلال و کیفیت بالای چای لاهیجان ، این شهر به پایتخت چای ایران شهرت یافت.

اما چای نیز با ورود به چرخه ی اقتصاد  مبتنی بر کشاورزی دو استان سرسبز شمالی و به خصوص گیلان ، دغدغه هایی را که هر محصول عمده ی دیگر داشت ، همراه خود دید که مهمترینشان ، چیزی نبود جز دغدغه فروش. البته در این میان، برنج به اتکای لقب پر طمطراق محصول استراتژیک از شانس بیشتری برای فروش برخوردار بوده و هست.

از ابتدای عمل آوری برگ سبز چای در ایران، ورشکستگی تاجران چای امری عادی و بدیهی بوده واعتراض چایکاران در فصل برداشت ، اتفاقی هر ساله.

مقدمات فوق به این علت گفته شد که تصور نشود مشکل چایکار، مختص چند ساله ی اخیر می باشد، اما صریحاً می توان گفت که در این چند سال وضع بدتری بر فضای چای و چایکاری حاکم بوده است.

برنامه دولت سازندگی ، پس از جنگ تحمیلی برای سر وسامان دادن به صنعت تولید چای مانند بقیه ی برنامه ها کوتاه مدت و بدون آینده نگری لازم بود. دولت در این دوره اقدام به پرداخت وام های بلند مدت به کارخانه داران و تعیین ساز و کار خرید چای نمود. این روش در هر دوره به طور تأسف بر انگیزی بین خرید توسط تعاونی های روستایی ( به نمایندگی از دولت) و خرید توسط خود کارخانه داران در نوسان بود. هر چند باز هم کارخانه های دولتی چای بیشتری تحویل می گرفتند و کشاورز چای کار به حق خود می رسید. این روند تا سالهای واپسین پس از جنگ ادامه داشت تا این که دولت از سال 80 به بعد عملاً از زیر بار خرید برگ سبز چایکاران شانه خالی کرد و به بهانه ی ایجاد فضای رقابتی و افزایش کیفیت محصول، خرید برگ سبز را به کارخانه داران سپرد و بیشتر کارخانه های دولتی به حالت نیمه تعطیل در آمدند. این رویه نه تنها باعث رشد کیفیت نشد ، که به کمیت هم ضربه زد.

بعضی از کارخانه داران سودجو که عمدتاً صاحب کارخانه هایی در دل باغ های چای بودند از این وضع حداکثر سو استفاده را کردند.

برگ سبز با تعیین درجه مرغوبیتی پایین تر از حد واقعی و پرداخت مبلغ ناچیزی به کشاورز بی پناه در کارخانه ها خریداری می شد و در مواقعی همین مقدار کم نیز به بهانه ی این که دولت پول کارخانه ها را نداده به وعده چند ماهه به کشاورز، برای پرداخت تبدیل می شد. این کارخانه داران با پولی که از دولت می گرفتند تا برگ سبز چای را خریداری کنند (اما به هیچ کدامشان چیزی نمی پرداختند) به ثروتی هنگفت دست یافتند. با این وضع، کشاورزان چایکار کم کم ناامید از دریافت پول زحمت هر ساله شان، یکی یکی زمین های چایکاری خود را رها می کنند و این روندی ست که هم اکنون نیز سرعت بیشتری گرفته است.

اما شاه بیت غزل نابودی چای، واردات این محصول از آسیای جنوبی بود. اغلب این واردات که بنا به توضیحات طرح شده در برنامه های نوشدارو پس از مرگ سهرابِ صدا و سیما توسط مسئولین بدون مجوز بوده و اکثراً هم در اوج برداشت محصول انجام می شده، کمر این محصول را شکست.

این چای های بی کیفیت که به گفته ی شاهدان عادل گاهی چای های درجه چندم ایران بوده اند، به مدد اسانس و قیمت ارزان و به خصوص آماده شدن آسانتر نسبت به چای بدون اسانس ایرانی، چنان دل از مشتریان داخلی ربود که حالا دیگر در کمتر فروشگاهی می توان چای خالص ایرانی پیدا کرد. و حتی بسیاری از تولید کنندگان داخلی، با افتخار بر بسته چای خود می نویسند: صد در صد خارجی!

بر این مشکلات معضل قدیمی بودن بوته ها که گاه عمرشان نزدیک به 100 سال است، کم بازده شدن باغ ها نسبت به سال های ابتدائی بهره برداری و عدم استفاده از علم روز در مراحل کاشت، داشت، و به خصوص برداشت، و کاهش شدید و روزافزون زمین های تحت کشت چای - که به دلیل مهاجرت و دست کشیدن کشاورزان از باغ ها و هجوم سرمایه داران به مناطق خوش آب و هوا، رخ نموده است- را نیز باید افزود.

به نظر می رسد تاریخ صنعت چای به نقطه ابتدائی رسیده و این بار انگار عصای تو خالی چیزی در چنته ندارد.

اما امروز دیگر نیازی به عصا - و دانه ای که از دل آن برآید - نداریم. نیاز اکنون ما شفافیت است، نه مخفی کاری!

قبل از آنکه سرگرم فراگیری و استخراج منابع دیگران شویم، از آنچه خود داریم، محافظت کنیم!

 

 

چاپ شده در شماره ی ۶ نشریه ی دانشجویی زیته . اسفند ۱۳۸۵

 

شهردار

بعد از انتخاب آقای کشاورز که در پایان به خاطر رأی برابر با خدایگانی

با قرعه کشی رییس شورا شد...

در انتخاب مهم دیگری که شورا داشت ،

با اکثریت قاطع اعضاء آقای مهندس عیرضا گنجه ی خسروی

سرپرست فعلی شهرداری ، به سمت شهردار لاهیجان برگزیده شد!!

 

وبلاگ های بی فایده

پیشنهاد می کنم .. شما لاهیجانی های عزیز

و حتّی غیر لاهیجانی های عزیز...

با تایپ کلمه ی لاهیجان ، یک جستجوی ساده انجام دهید

تا برسید به تعداد زیادی از وبلاگ ها و سایت ها که درباره ی لاهیجان می نویسند

امّا یا اکنون تعطیل شده اند و یا فقط یک پست دارند در ستایش

 استخر و شیطان کوه ( شاه نشین کوه) و دیگر چیزی ننوشته اند

و بعضی از جدیدتر ها که لاهیجان را شدیداْ شهر خود می دانند

-که این موضوع نیز خود جای بحث دارد- هر از چند گاهی مطالبی درباره ی

لاهیجان منتشر می کنند و بقیه ی پست ها ،

مربوط به نوروز ، شهادت و تولد ائمّه ،.. سفرهای خودشان و ... است!

آیا لازم است حتما نام لاهیجان بر تارک وبلاگ های ما بدرخشد ؟

تا مردم بدانند و اینگونه فکر کنند که داریم برای لاهیجان کار می کنیم؟

ولی متأسفانه با همه ی این که ، همه، لاهیجان را شهر خود می دانند

باز می بینیم که بیشترشان پس از مدّتی وا می دهند.

یکی بود که جز اولین اینترنت باز های لاهیجان بود

و وبلاگ ها زیادی درباره ی لاهیجان داشت

امّا حالا کجاست؟

حتّی دیگر در وبلاگ شخصی خود نیز نمی نویسد

آیا بهتر نیست قبل از شروع هر کاری ببینیم آیا توان ادامه ی آن را به هر نحوی داریم؟؟

 

../.: من ادعایی ندارم.. ولی هنوز هستم و تا وقتی زنده م هم ..

 

 انشالله حاصل جستجو های خودمو اینجا می ذارم تا بینید چه وضعیه!!

 

 

 

شواری سوّم

امیدوارم موفق تر از قبلی ها باشند..

شورای شهر جدیدو میگم...

در آینده ی نزدیک یه چیزی درباره ی نحوه انتخاب شدنشون می ذارم اینجا...

 

 

مولای خسته

یه نمایشی داره اجرا میشه تو دانشگاه آزاد اسلامی

به نام مولای عشق

نمی خوام ندیده قضاوت کنم که احتمالا از این موضوعات مبتذله که

برای جلب مخاطب دیدنش رایگانه..

به هر حال امروز آخرین روزشه!!

هتل ۴ ستاره

 خبر اوّل: کلنگ احداث هتل ۵ ستاره لاهیجان در هفته ی آینده زده خواهد شد!

 خبر بعدی: .. آغاز احداث هتل ۴ ستاره در لاهیجان!

اینکه چطور می شود در عرض دو هفته،

یکی از ستاره های هتلی که هنوز ساخته نشده کم شود ، بماند!

۱۰۰ اتاق برای یک هتل چهار ستاره در نظر می گیریم ...

امّا چند اتاق با قیمت متوسط در مسافر خانه های شهر ما وجود دارد؟

اصلا چند مسافر خانه ی قابل عرضه داریم ...که اقشار متوسط بتوانند

 در آن ها اقامت راحتی داشته باشند!

آیا کسی که هزینه ی اقامت در یک هتل ۴ ستاره را می پردازد،

توانایی فراهم کردن منزل مسکونی با بهترین امکانات را برای خود و خانواده ندارد؟

آیا پیش از این اینکار را نمی کرده؟

به نظر شما چند درصد از مقیمان دور استخر و پیاده رو های اطراف -در فصول مسافرت-

توانایی اقامت در یک هتل ۴ ستاره را دارند؟

آیا با ساخت اماکن ارزانتر علاوه بر رفاه بیشتر مسافران،

به زیبایی و پاکی شهر در روز های شلوغ کمک بیشتری نمی کنیم؟

من شخصا مشکلی با ساخت یک هتل آبرومند در شهرمان

که بتواند میزبان سرشناسان عرصه های مختلف باشد ندارم

امّا به نظرم بهتر بود اول به فکر جمع کردن هتل پیاده رو ها باشیم...

 

تمام این حرف هایی که زدم درباره ی هتلی بود که

حتّی مکان ساختش هم در هیچ رسانه ای اعلام نشده!!